میران : آری مادر ..... کفن بر تن خواهم کرد و زهم به دست ؛ جانی ستانده ام ، جانم را پیشکش خواهم کرد ...باشد که دوشادوش « سوبان » به فبرستان رهسپار شوم .....( از صحنه دهم نمایشنامه)
اولین اجرا نماشنامه « زهم و کپن » در سالن اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان ایرانشهر در حضور علاقمندان فرهنگ و هنر ایرانشهری برگزار شد. این نمایش که در دسته نمایشهای آیینی است با نویسندگی و بازی نصیر احمد ملازهی و کارگردانی محمد دین دشتی و با بیش از 20 بازیگر و همکاری شهرام نوشیر از اساتید این رشته و مقیم تهران با بیش از چهارماه تمرین به اجرا درآمد. نمایش نگاهی دارد به یکی از آیین های قدیم و کهن مردم بلوچ بنام زهم و کپن .
این سنت در میان فرهنگهای قبیله ای دیگر نیز وجود دارد و نامهای مختلفی را به خود گرفته است . و ناظر بر سازو کاری است برای حل تنازعات و جدلهای همیشگی نظام اجتماعی مبتنی بر سلسله مراتب قبیله . یکی از اعضاء طایفه نفر دیگری را می کشد و در میان میکانیزمهای مختلفی که جامعه برای رسیدن به آرامش و صلح جلوی اعضای خود می گذارد یکی همین رسم زهم و کپن است. قاتل در حالی که کفن پوشیده و شمشیری همراه دارد در تشریفاتی خاص از طایفه یا خانواده مقتول ، بخشش طلب می کند . رسمی که در نهایت صلح و بخشش همراه دارد.
نماشنامه «زهم و کپن » که در دوازده سکانس تنظیم شده است ، روایت میکند از دختر ی بنام «سنجی » با بازی خانم lمعصومه میرکازهی که دل در گروی پسری از فامیل بنام نوهان ( با بازی نصیر احمد ملازهی ) دارد . ساختارها و نظام اعتقادی و هنجاری حاکم بر جامعه از زمانی که آنها همبازی دوران کودکی بودند بودند آنها را از هم جدا ساخته بودند اماعشق آنها در تمام زمانهایی که آنها از هم جدا بودند ادامه یافت . اما برادر بزرگ نوهان ، بنام سوبان ( رحمان ریگی ) برطبق رسم و رسوم بلوچ نامزد سنجی می شود و سوبان وقتی که در می یابد که برادر کوچکتر - نوهان - عاشق سنجی است در روز عروسی می گریزد و میران ( ابراهیم ساویز) برادر سنجی این فداکاری برادر برای برادر را بی حرمتی به خاندانش تلقی می کند و سوبان را می کشد و.......عملی که در فرهنگ بلوچ مجازلت سختی را در پی دارد. «بی میاری » جریمه ای است که خاندان عروس اگر داماد پا پس کشید طلب می کنند. این بی میاری ، گاه جان داماد بوده است و در حال حاضر بیشتر جریمه مالی است.
سنت زهم و کپن ، تنها رسمی نیست که در این نمایش بدان اشاره شده است ، رسمهای دیگری مانند : میار جلی (پناه پذیری ) و پتر از دیگر رسوم بلوچ است که در بخشهایی از نمایش بدان اشاره شده است.
نمایشنامه زهم و کپن هم در فرم و ساختار و هم در محتوا قابل برسی و ارزیابی است. . آنچه در ساختار این نمایش آیینی مشاهده میشود ، وجود عناصر بسیار و شخصیت های متعدد و متفاوت در سیر داستان است که ساختار بندی داستان را مشکل و دارای ضعف های گریز ناپذیری کرده است. که البته نویسنده و کارگردان این نمایش تا حدود زیادی توانسته اند بر این مشکل فائق آیند.
تنظیم نمایش در 12 سکانس و توالی صحنه ها و ریتم تند حاکم بر آن هم بر روایت داستان تآثیر منفی گذاشته و هم فهم سیر داستان را برای مخاطب مشکل ساخته است . این مشکلات در معرفی شخصیت های داستان به مخاطب در ابتدای نمایش وجود دارد . به تماشاگر شخصیت های داستان به خوبی معرفی نمی شود و این ضعف هر چند در انتهای نمایش رفع می شود اما نیاز به بازنگری دارد. . درک توالی داستان نیز برای مخاطب سخت شده است حتی فلاش بکی که در صحنه هفتم روایت وجود دارد ، نیز در ابتدا درک نمی شود. عذم استفاده از نورپردازی و در سایه قرار نگرفتن شخصیتها که در صحنه بدانها نیاز نیست ، نیز از ضعف های اثر است . طراحی صحنه و عدم استفاده از لوکیشن های متناسب با حال و هوای داستان نیز جای پرداختن بیشتر را دارد. . طراحی موسیقی با وجود قوت کلی کار و با هنرنمایی : سرنا (ابابکر درزاده ) ، تیمبک ( محمد داوودی و عبدالرشید درزاده ) ، قیچک احمد وطن خواه و دهل دلمراد شکلزهی به همراه بازیگران رقص لحضات شاد و زیبایی را در نمایش خلق کردند اما ریتم تند و عدم تناسب بخشهایی از موسیقی با متن جای بحث دارد .
انتخاب اسامی اصیل بلوچی مانند : نوهان ، میران ، سنجی ، درهان ، بی بگر و.. از قوتهای زیبای این نمایش است. رقصهای آیینی در مراسمات گوناگون فرهنگ بلوچ که در دهه های احیر پس از استیلا مذهبیون تا حدودی رنگ باخته است در این نمایش به گونه ای زیبا طراحی و اجرا شدند. آنچه گه بنظرم این نمایش را علاوه بر آیینهای محوری مانند زهم و کپن و پتر و میار جلوه ای دیگر بخشیده است ، رقصهای این نمایش بوده است. توجه به نوع معیشت بلوچ نیز از دیگر کانونهای توجه نویسنده نمایش بوده است. دریا و صید ، خرما در صحنه هایی به نمایش در آمد. که البته به نظرم با توجه به روایت داستان در یک ساختار اجتماعی بر مبنای قبیله از کوچ نشینی و اقتصاد مبتنی بر دام غافل شده است. نوع معیشت ساختار اجتماعی خاص خود را بوجود می آورد و سرداران از ویژگیهای مناطق سرحد و سیستان است و در جنوب استان که معیشت بر مبنای کشاورزی حاکم است نظام اجتماعی ارباب - رعیتی است. در مناطق ساحلی که معیشت بر مبنای دریاست باز نوع خاصی از قشر بندی مشاهده می شود که با آنچه در نماش روایت شد تا حدودی متفاوت است.
در محتوای روایت زهم و گپن نیز حرفهایی وجود دارد . آیا روایت صرف از یک آیین که از قضا حول و حوش خشونت ، انتقام ، میار و پتر می چرخد می تواند ما را به جلو و پیشرفت رهنمون سازد. و از افراط گرایی و خشونت که اینروزها در جامعه مان زیاد شده است ما را برهاند . از بخت بد ، نمایش عناصری نامطلوب از فرهنگ بلوچ را هر چند که در آخر به صلح و بخشش ختم شود در خود دارد. از طرف دیگر روایت صرف از یک آیین ، بدون توسعه و خلق تفکری نو در قالب آن مورد دیگری است که در محتوا و مفاهیم آن وجود دارد.
اگر از برخی از کاستیها که در ساختار و محتوای اثر وجود دارند ؛بگذریم این اثر قوتها و برجستگیهای فراوانی دارد. بازی خوب نصیر احمد ملازهی در نقش نوهان و معصومه میرکازهی در نقش سنجی از برجستگیهای این اثر است . رقص ها و موسیقی اثر در بخشهایی از کار خیلی خوب درآمده است. همچنین توجه به هویت تاریخی فرهنگ بلوچ با وجود اینکه متولی و حامی رسمی ندارد اهمیت این اثر را صد چندان ساخته است. نکته طلایی دیگر حضور دختران جوان در این اثر است. خوشحالی شخصی ام در این اثر حضور هنرمندان زن بود که نشان داد که زنان بلوچ دارند به خود باوری می رسند و از تعصبها و ساختارهای غلط جامعه عبور می کنند و دارند ظرفیتهایشان را در هنر نشان می دهند.